|
| ||||||||||||||||||||
یكم مرداد ۱۳۴۷ در روستای توران فارس از توابع شهرستان رامیان به دنيا آمد. اولین فرزند خانواده بود. پدرش فضلعلي،کشاورزی می کرد و مادرش بي بي غفاری توران نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و از مدرسه شهید مطهری گنبدکاووس ديپلم گرفت. کارمند آموزش و پرورش بود (كتاب دار بود). ســال ۱۳۶۷ ازدواج كرد و صاحب دو پسر (علیرضا و احمدرضا) شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. بيست و يكم بهمن ۱۳۶۴ با ســمت مسئول بهداري تيپ بر اثر اصابت تركش به ســينه، كتف و پا و موج انفجار مجروح شــد. در مدت ده سال چهار بار عمل جراحی شد دهم ارديبهشت ۱۳۷۸ مصادف با روز چهاردهم ماه محرم در آزادشهر بر اثر عوارض ناشي از جنگ به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است. پسردایی ایشان حسین غفاری توران نیز به شهادت رسیده است. ۱ - وصیتنامه شهید[ویرایش]بسم رب الشهدا والصدقين وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿سوره عنکبوت آیه ۶۹﴾ و كسانى كه در راه ما كوشيده اند به يقين راه هاى خود را بر آنان مى نماييم و در حقيقت خدا با نيكوكاران است. به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با سلام و درود بيکران بر منجي عالم بشريت حضرت بقیة الله اعظم و نائب برحقش امام امت خمینی کبیر و باسلام و درود بر شهيدان گرانقدر از صدر اسلام تا کنون که خون پاکشان را در راه هر چه بارور شدن درخت تنومند اسلام نثار کردند. من هم به پيروي از سالار شهيدان که از تمام خانواده خويش چشم پوشي کرده براي نابودي فتنه از صحنه جهان مرگ خونين را برزندگي ننگين ترجيح داد وبه اتفاق ۷۲ تن از ياران صديقش درآن صحراي گرم وتفيده کربلا خون خود برای پايدار ماندن دين جدش داد. برماست که هرچه سريعتر به جبهه نور عليه ظلمت حضور يابیم وبه نداي هل من ناصرا ینصرنی حسين زمان امير محرومان جهان لبيک گفته ونگذاريم حتي ذره ای از خاک ميهن اسلامي ما که به خون هزاران شهيد رنگين شده زير پاي چکمه پوشان بعثيون عراق قرار گيرد و همان طوري که امام امت مي فرمايد جنگ ما هم اکنون جنگ اسلام با تمامي کفر است و دفاع از آن برهمه واجب. و اگر چنانچه نسبت به اين مسئله بي تفاوت باشيم چگونه مي توانيم فرداي محشر جواب گوي شهيدان باشيم زيرا همه آنها براي حفظ اسلام و نواميس شما جانشان را تقديم نموده اند. امت حزب الله، هميشه پشتيبان روحانيون مسئول و متعهد باشيد و همان طوري که قبلا در صحنه بوديم باز هم در پشت جبهه براي پیشبرد اهداف کوشش وتلاش کنيد که هر چه زودتر اسلام به پيروزي برسد که حق در هر زمان پيروز است . دوستان و رفقاي صميمي ما باهم خيلي رفت و آمد کرديم و خيلي شوخي کرديم بخدا قسمتان اگر بدي از من ديده ايد حلام کنيد و به بزرگي خودتان مرا ببخشيد. اي عزيزان نکند بارفتن من سنگرم خالي بماند از شما مي خواهم دل از همه چيز بکنيد و سنگر مرا خالي نگذاريد چون در اين دنيا اگر ما بخواهيم کاري براي رضاي خدا انجام دهيم بايد خيلي سختي ها را تحمل کنيم جوانان عزيز اسلام به پايداري شما نيازمند است و نکند خداي ناکرده شيطان با کوچکترين ناراحتي شما را بي فيض بگذارد. اگر اين فوض عظيم شهادت شامل حالم شد و من به آرزوي ديرينه ام رسيده ام و آنان که پيرو خط سرخ امام امت نیستند و به امامت او اعتماد ندارد بر جنازه من حاظر نشوند اما باشد که دعا شهدا آنان را متحول ساخته و به رحمت الهي نزديکشان گرداند. اما مادران وخواهران همان طوري که از قبل دوشادوش مردان در صحنه بوديد اين تشکل و حضورتان را بيشتر کنيد و از فرستادن فرزندانتان به جبهه دريغ نفرمائيد. حجابتان را که پرده عفت وعطوفت شماست حفظ کنيد تا با حفظ کردن حجابتان بر دهان مزدوران مشتي زده باشيد که حفظ حجابتان همانند حمله دليرمردان در صحنه جنگ است. مادران حزب الله شما نيز همانند زینب سلام الله فرزنداني را در آغوش خود پرورش دهيد همانند علي اکبرها وقاسم ها باشند و همانطوري که قبلا گفتم نکند خداي ناکرده از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري کنيد که فردا در محضر خدا نمي توانيد جواب زينب سلام الله را بدهيد که تحمل ۷۲ تن شهيد را نمود. هموطنان عزيز معلمين گرامي و تمامي فاميل ها همسايه ها بنده از همه شما طلب عفو مي کنم اميدوارم که مرا حلال کنيد. پدر و مادرعزيزم سلام اميدوارم نگران نباشيد از اينکه امانت خود را به صاحبش پس داديد و مي دانم که خيلي برايم زحمت کشيده ايد و مرا بزرگ نموده ايد تا در ايام پيري عصايي برايتان باشم شما برايم عزيز بوديد ولي اسلام از شما عزيزتر است و بايد به ياريش بشتابم. درهرحال از شما معذرت مي خواهم که نتوانستم حتي خدمت کوچکي بکنم از شما پدر و مادر و عموهاي گرامي و کليه فاميل ها طلب حلاليت مي کنم و از خداوند سبحان صبر و اجر عظيم را براي شما خواستارم مرا در گورستان خودم در کنار شهدا دفن نمائيد. خدايا تو شاهد باش که من باچشماني باز و دستاني باز از اين دنيا مي روم و از اين دنيا چيزي با خودم نمي برم تا اين کوردلان و پست فطرطان دنيا طلب بدانند که ما براي رضای خدا از جهان با دست خالي مي رويم . برخيز كه آهنگ سفربايد كرد چون موج، ز بحر خون گذر بايد كرد بر درگه دوست نقد جان بايد ريخت در مسلخ عشق ترك سر بايد كرد درحجله عشق بي آفق بايد ريخت دلسوخته پاره پاره تن بايد رفت از جان بگذر که درسر راه پرده دوست فارغ زسر ودست وبدن بايد رفت دعاي بجان امام از يادتان نرود و هميشه يک صدا فرياد بزنيد مرگ برآمریکا ؛ مرگ برشوروي؛ مرگ بر اسرائیل؛ مرگ برصدام والسلام عليکم من التبع الهدي . چهارم خرداد۱۳۶۵، محمد رضا غفاري توران ردههای این صفحه : شهدای استان گلستان | شهدای شهرستان رامیان
|
||||||||||||||||||||
